- پاره پاره کردن ؛ تشذیب. تقطیع. ( تاج المصادربیهقی ). تفصیل. تبعیض. ( زوزنی ). صیر. صور. تهزیع. ( تاج المصادر بیهقی ). تجزیه. تجزیت. تلحیب. خبرَقة. تبتیک. تخریق. جزء. ( دهار ). تخذیم. ( منتهی الارب ). تمزیق ...
Read Moreترجمه "پاره پاره کردن" به انگلیسی. fragment, fritter, lacerate بهترین ترجمه های "پاره پاره کردن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: در راه پاره پاره کردن گلوي ( اسپارتاکوس ) حاضرم تمام دنيا رو با کمال ميل بدم ...
Read Moreپاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس مترادف پاره کردن معنی انگلیسی bust, cleave, cut, lacerate, pull, rend, rupture, sever, slash, split, sunder, tear, to fear, to rend, to wear فرهنگ فارسی واژه نامه بختیاریکا
Read Moreبپرس. معنی پاره کننده - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
Read MoreCheck 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.
Read Moreپاره پاره کردن. 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن .
Read Moreجستوجوی «پاره کننده» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
Read Moreترجمه "پاره کردن" به انگلیسی . tear, lacerate, pull بهترین ترجمه های "پاره کردن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: بعد باز در اتاق بشتاب دوید هرچه دید پاره کرد یا شکست. ↔ Then he went around the house again
Read More2024year1month29day پاره • (pare) piece, part, morsel Synonyms: پارچه (parça), لوقمه (lokma), دیلیم (dilim), قسم (kısm, kısım) cannon shot; Noun [edit] پاره •
Read MoreTranslation of "مشغول کننده" into English . engaging, busier, piquant are the top translations of "مشغول کننده" into English. Sample translated sentence: اما چون این گفتگو را مشغول کننده نمیدید، از
Read More